کتابسازی؛ غول بی شاخ و دمی است که به دام نمیافتد| آیا قانون مشکل مترجمان را حل می کند
تاریخ انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۵۶۳۲۸
همشهری آنلاین- امیر فرخاد- فرشاد شیرزادی: آنچه پیداست کپی رایت یک موضوع حاکمیتی است، ولی عجالتاً می توان با اجازه مکتوب نویسنده و صاحب اثر، کدخدامنشانه جلو وفور ترجمه های غالباً نارسا و دست دوم و سوم را گرفت. ادبیات عامه پسند در هیچ جای دنیا اغلب درتیول یک یا دو مترجم ثابت نیست و این موضوع هم کار را برای کتابسازان در ایران آسان می کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسدالله امرایی- مترجم می گوید: کپی رایت را خیلی به موضوع ترجمه در ایران مربوط نمی دانم. وقتی ترجمه کتابی در کشور هست مترجم دوم حتماً باید ترجمه بهتری ارائه کند و اگر ترجمه ای پر از غلط منتشر شود بوی سهل انگاری و سودجویی می دهد. وقتی کار مترجم قبلی خوب است دلیلی ندارد که ترجمه مجددی کنید.
مترجم کتاب «لائورادیاس» اثر «کارلوس فوئنتس» می افزاید: کپی رایت یک مساله حاکمیتی است و به فرد مربوط نمی شود، کتاب هم جزو بسیار کوچکی از این ماجراست. گردش مالی ای هم که در کتاب های کپی رایتی صورت می گیرد اصلاً قابل مقایسه با بخش های دیگر نیست. کپی رایت در سینما، صنعت و تجارت بیشتر مساله ساز می شود. مثلاً نمی توان فیلمی را که هنوز در کشور مبدأ اکران نشده با قیمت نازل به فروش رساند و یا اسم فلان قطعه و فلان مارک را تغییر داد و به فروش رساند. همچنین است نرم افزارهایی که از آنها استفاده می کنیم اما گردش مالی کتاب در کپی رایت کم است. در ایران طی چند سال اخیر ما حتی کپی رایت خیلی از کتاب ها را هم گرفتیم و پولش را به مؤلف دادیم، مؤلف در سایتش هم آن را نوشت اما دلیلی متقن نشد که دیگران دست به ترجمه آن اثر نزنند. این است که کپی رایت فعلاً در مورد کتاب چندان مؤثر نیست. مواردی هست که مترجمان اجازه لفظی می گیرند. در مواردی بود که من اجازه مکتوب یا لفظی گرفتم و پولی هم ندادم، یک نمون هاش در مورد آثار «ریموند کارور» است.
مترجم دیگری از اینجا زنگ زده و نامه نوشته بود به «تس گالاگر» همسر ریموند کارور و گفته بود من می خواهم کارهای کارور را ترجمه کنم و او هم در جواب گفته بود: کارهای کارور را فلانی در ایران ترجمه می کند و من کتاب را می فرستم برای او، تو هم برو از او بگیر. گالاگر کتاب را فرستاد و آن آقا هم آمد و من کتاب را به او دادم. این در واقع یک جور کپی رایت است و فقط پولی در این بین رد و بدل نشده. کپی رایت یک قضیه حاکمیتی است و اگر آن را بپذیری در مورد کتاب هم باید رعایتش کنی و در این صورت البته تکلیف بسیاری از کتاب ها روشن می شود.
کاوه میرعباسی، داستان نویس و مترجم ترجمه ادبیات عامه پسندکاوه میرعباسی، داستان نویس و مترجم می گوید: شرط اصلی برای جلوگیری از کتابسازی در حوزه ترجمه، پیوستن به کپی رایت است. در فرانسه کارهای «ماریو بارگاس یوسا» را یک نفر ترجمه می کند و همه هم میشناسندش، چند سال پیش هم یوسا کتابی منتشر کرد به نام «وسوسه ناممکن» که آن را به مترجم فرانسوی اش تقدیم کرده. در انگلیس می بینیم «راس مان هایم» هم از آلمانی ترجمه می کند و هم از فرانسه، او هم کارهای «گونتر گراس» و هم کارهای «فردینان سلین» را به انگلیسی برمی گرداند و یا رمان های «کارلوس فوئنتس» را هم یک مترجم عمده ترجمه می کند. اگر عضو کپی رایت بودیم دیگر ترجمه مکرر بر روی یک کتاب انجام نمی شد، هر کس هم –بدون داشتن اهلیت لازم- دست به ترجمه نمی زد.
میرعباسی در مورد ادبیات عامه پسند می گوید: البته ادبیات عامه پسند با کارهای ارزنده فرق دارد. در مورد آثار کلاسیک ترجمه مکرر نه تنها ایرادی ندارد بلکه ضروری است. خودم شش ترجمه انگلیسی از «جنگ و صلح» دارم. انتشارات آکسفورد کارهای کلاسیک چاپ می کند و من نویسنده و مترجم که با کتابهایش آشنا هستم و طبعاً به دنبال ترجمه امانتدار نیستم اساساً باید در میان کتاب ها با ترجمه خلاق روبه رو باشم، چون ده ها ترجمه امانتدار از این انتشارات چاپ شده و دیگر ترجمه هایش به جای امانتداری صرف که قطعاً ضروری است، توام با نوآوری است. یعنی قرائتی تازه از اثر ارائه شده و باید بگویم که ما هنوز در ایران به این مرحله نرسیده ایم که بخواهیم از کلاسیک ها ۱۰ ترجمه داشته باشیم. البته چند سال پیش هم نشر نی «خواهران برونته» را منتشر کرد و یا ترجمه هایی از «اونوره دوبالزاک» در بازار دیده ام که این امر را تصدیق می کند. این آثار کتاب هایی هستند که همه جای دنیا مقبولیت دارند. اما در موردی مشابه از کتابی مثل «هری پاتر» ۱۰ ترجمه به طور همزمان منتشر می شود که حتی یک ترجمه آن هم درست از آب بیرون نمی آید و همگی گویا سیاهی لشکرند. همه کارهای «هری پاتر» با عجله ترجمه شده. مثلاً کتاب ۸۰۰ صفحه ای را در دو ماه ترجمه کرده اند و یا یک گروه شش نفری دست به ترجمه زده.
پس لازم است که مترجمان همت کنند و از کارهایی که ترجمه قابل قبول ازشان در بازار نیست یک ترجمه آبرومند ارائه دهند. در این بین ترجمه های پاکیزه و درخشان رمان های «ماریو بارگاس یوسا» به قلم «عبدالله کوثری» با ترجمه ای که کسان دیگر چاپ کرده اند تفاوت بارز و ماهوی دارد. در مورد کتاب های ارزشمند همیشه امانت داری و حفظ سبک مطرح می شود. بسیاری کارهای عامه پسند را دیده ام که در کشورهای غربی مترجم ثابت ندارند. ما در کنار ترجمه مکرر ترجمه های مغلوط و شتابزده، از روی دست هم نوشتن را هم داریم! مثلاً چند وقت پیش دیدم در حالی که ترجمه قابل قبولی به قلم «مهدی غبرایی» از «ژوزه ساراماگو» به نام «بلم سنگی» منشر شده بود، کس دیگری همان را به فارسی ترجمه کرده. اسم اصلی کتاب این نیست و غبرایی «بلم سنگی» را برای عنوان مناسب دانسته و با این وجود مترجم به اصطلاح «زرنگ» جدید و ناشناس هم همین عنوان را از روی دست او نوشته است! محتوای کتاب هم همینطور است و معلوم می شود که مترجم دوم کتاب را رونویسی کرده. ظاهراً نمی شود مانع این کار شد. در مورد بعضی کتاب ها هم باید گفت ضرورتی ندارد که این همه مترجم آنها را چاپ کنند، مثل کارهای پائولو کوئلیو.
مجید عمیق، پرکارترین مترجم ایران ترجمه ادبیات کودکمجید عمیق- مترجم کودک و نوجوان و پرکارترین مترجم ایران که تاکنون بیش از ۶۰۰ عنوان کتاب به فارسی برگردانده است، می گوید: در ادبیات کودک و نوجوان یک حوزه ترجمه داریم که مربوط به ادبیات داستانی است و یک حوزه هم مربوط به کتاب های علمی است. در زمینه کتاب های علمی ممکن است انتشاراتی به فرض ۴، ۵ جلد کتاب در مورد انرژی چاپ کند و یک ناشر دیگر هم همین کار را انجام دهد، این دیگر کتابسازی نیست و خط فارق میان این دو را باید دید. در اینجا صحت کار علمی مترجم، کتاب را از دیگر ترجمه های موجود در بازار، برتر و متمایز می کند. بنابراین در حوزه علمی به جای کتابسازی شاهد کم لطفی ویراستاران و مترجمان هستیم که در نتیجه اغلاط علمی در کتاب ها دیده می شود. مترجمی کتاب علمی چاپ می کند و ناشر برای صرف هزینه کمتر کتاب را به دست ویراستار نمی دهد. وزارت ارشاد هم روی این موضوع و نمونه هایی مثل این حساسیتی ندارد چون کتاب مورد نظر نه سیاسی است و نه عکس ها و تصاویر مستهجن دارد. البته ارشاد بیشتر حساسیتش روی حوزه دین است. به هر حال این کتاب های علمی کودک و نوجوان با اغلاط منتشر می شوند. این موضوع را بدان جهت می گویم که داور کتاب های علمی کودک و نوجوان هستم و به عینه میبینم که کتاب ها از چه کیفیتی برخوردارند.
به جرأت می توانم بگویم که ۸۰ درصد کتاب های علمی همین مشکلات را دارند. بارها در مصاحبه های مختلف گفته ام که ناشر شبیه به گیت پرواز فرودگاه است. اگر ناشر اخلاق را رعایت نکند راه را برای مترجمان درجه دو و سه باز می گذارد. وقتی ناشری به فرض دو ریال به ویراستار و مترجم نمی دهد، مترجمان کتاب های بیشتری چاپ می کنند. وقتی یک آدم حرفه ای را نمی آورند پای کار، نتیجه همین می شود که شاهدش هستیم. وقتی ناشری می پذیرد که کتاب بدون ویرایش و بازبینی منتشر شود دیگر مترجمان بی صلاحیت هم به مرور پرمدعا و حتی وارد عرصه های دیگر می شوند و در حوزه های روانشناسی و شیمی هم کتاب های سر تا پا غلط ترجمه می کنند و به خورد بچه ها می دهند. اما در حوزه رمان کودک و نوجوان کمتر چنین اتفاق هایی می افتد. ۳۰ سال پیش کتابی را به اسم «خروس جهانگرد» با عنوان «سفر به دور دنیا» چاپ کردم که چند وقت پیش مترجمی با همین عنوان آن را منتشر کرد. در مورد کتاب های «لئولیونی» بعضی ناشران این کتاب ها را چندین بار چاپ کرده اند. بنابراین در این حوزه هم کتابسازی نداریم و ممکن است چند ناشر کتاب هایی را به صورت موازی منتشر کنند و یا همین مجموعه های کتابهای انرژی را به چاپ برسانند. در عرصه کتابهای علمی تشابه موضوع داریم. فی المثل دو ناشر با دو ماه فاصله زمانی مجموعه ای را منتشر می کنند و نمی توان اسم این موضوع را کتابسازی گذاشت.
مترجم کتاب «اسلحه سری» اثر «الیوت آرنولد» میگوید: اما در میان این دو مورد کتاب هایی را داریم که مربوط به دوره پیش دبستان است، نویسنده آن کتاب ها را که برآمده از فرهنگ های متفاوت و به زبان های دیگر است، برمی دارد و با فرهنگ ما قاطی اش می کند، طعم ایرانی به آنها می دهد و کتاب را منتشر میکند. در همین راستا و درباره رعایت اخلاقیات باید گفت که جامعه ما جامعه اخلاقی نیست. اخلاقیات خیلی در این زمینه کمرنگ شده. مثال این موضوع مثل زمانی می ماند که نم بارانی می زند و تاکسی دربستی سوار می کند و این خودش نوعی بی اخلاقی است. راننده ای که با این کار لقمه حرام به خانه می برد فرقی با نویسنده و مترجم فاقد صلاحیت حوزه کودک و نوجوان و از همه مهمتر ناشر این حوزه ندارد. پول حرام همیشه پول قمار نیست!
ارزش کار مترجمان حرفه ایاسدالله امرایی مترجم ده ها عنوان رمان و مجموعه داستان، در مورد کتاب هایی داستانی که از نویسندگان مختلف ذیل یک عنوان چاپ می شوند، می گوید: اگر داستان هایی ترجمه می شود به انتخاب مترجم است، حالا مترجم می تواند محوری برایش در نظر بگیرد تا کارش شکل بهتری پیدا کند. مثلاً بشود داستان های جنگ. خودم کارهایی از این دست دارم با عنوان «داستان های پنج قاره» و یا «بیست نویسنده شصت داستان». این کتاب ها هم می توانند در بازار در کنار رمان ها و مجموعه داستان های نویسندگان شاخص دنیا عرضه شوند و اگر یک محوریت داشته باشند بهتر است. از سوی دیگر هم اگر بخواهیم نگاهی به همه این کتاب ها داشته باشیم یک عده هم باید به عنوان مترجم کار کنند تا شما ارزش کار «عبدالله کوثری» را بدانید و یا بدانید «رضا رضایی» چه مشتقی و زحمتی می کشد تا یک کار ارزشمند را ارائه کند و یا آقای «خشایار دیهیمی» یا دوستان دیگری که در این حوزه ها کار کرده اند. پس مترجمانی که نام معتبری در حوزه ترجمه ندارند، هرطور کار کنند ارزش کار کسانی را بالا می برند که زحمت بیشتری کشیده اند و کارشان ارزش بیشتری دارد.
مجید عمیق میگوید: برای یافتن یک راه حل اساسی باید وزارت ارشاد چند نفری را که در حوزه کودک و نوجوان کار می کنند روی حساسیت چنین مواردی متمرکز کند تا همه زمینه ها را پوشش دهند. البته ارشاد لازم نیست غلط گیری کند اما می تواند از ناشران بخواهد که برای ویرایش دقت کنند. خصوصاً در حوزه کودک و نوجوان که از اهمیت زیادی برخوردار است. این کتاب ها را نسلی می خواند که بزرگ می شود و با مجموع فرهنگ میهنش می خواهد در جامعه گام بگذارد. آیا نمی توان برای همین مساله وزارت ارشاد مختصری چای و شیرینی بگیرد و صاحبان این عرصه را به گفتمان دعوت کند؟ آیا شده که در چند دهه اخیر از آنها در همین موضوع نظرخواهی کنند؟ به گمانم اینها کارهایی است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می تواند انجام بدهد. چند نفری هم که مسئول چنین اموری هستند تنها نباید به حقوق ماهیانه خودشان فکر کنند. ذکات علم در نشر آن است. چه می شود اگر که چند نفری با مسئولان ارشاد بنشینند و ماحصل موضوع را جمع بندی کنند. اما همه در این میان فردگرا هستیم مثل گلادیاتورهای عهد قیصر روم! کار ما مصداق لطیفه ای شده که در جایی دو نفر کار می کردند و یکی زمین را می کند و دیگری پر می کرد ، وقتی ازشان سوال کردند چه کار می کنید گفت آن کسی که قرار است لوله را در زمین کار بگذارد امروز نیامده و بنابراین ما کار خودمان را میکنیم! اخلاقیات در حوزه نشر باید همه گیر شود. باید بیایند به پیشکسوتان حوزه کودک و نوجوان، فی المثل بگویند تو «مجید عمیق» که ۴۰ سال است داری قلم می زنی کار را چطور می بینی، در کدام وادیه ا خلاء داریم، ناشران چطورند و مترجمان و نویسندگان چطورند؟ اما این پرسش ها امروز مطرح نیست و ناشر به این فکر است که هرچه سریعتر کتابش را چاپ کند و به فروش برساند.
کد خبر 774561 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کتاب - نویسندگان و پدید آورندگان اتحادیه ناشران ترجمهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اتحادیه ناشران ترجمه حوزه کودک و نوجوان مورد کتاب کتاب های علمی مورد کتاب ها مورد کتاب ادبیات عامه کتاب ها کتاب ها مجید عمیق کتاب هایی هم کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۵۶۳۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟
افسانه امینی میگوید: به نظر من مخاطب شعر کودک عام است، اما مخاطب شعر نوجوان خاص. کتابهای شعر کودک از سوی والدین در هر سطح و طبقهای برای سرگرمی و آموزش کودکان خریداری میشوند؛ اما شعر نوجوان باید توسط نوجوان علاقهمند به شعر خریداری شود. نوجوانی کتاب شعر میخرد که خودش اهل شعر و ادبیات باشد. بنابراین شعر نوجوان از سوی ناشران با اقبال مواجه نیست.
به گزارش ایسنا، در نشست تخصصی «شعر نوجوان از منظر مخاطب و جایگاه امروزی آن»، افسون امینی با موضوع «شعر نوجوان، سرگردانی میان متن و مخاطب» و حسین تولایی با موضوع «واکاوی جهان در تجربه-سرودههای نوجوانان» به سخنرانی پرداختند.
افسون امینی شاعر، نویسنده و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست تخصصی که در محل انجمن نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شد، گفت: حرف زدن در مورد شعر نوجوان، بینیاز از صحبت کردن درباره شعر کودک نیست؛ بویژه که منابع ما در حوزه شعر نوجوان بسیار اندک است.
او با اشاره به سیر تاریخی شکلگیری شعر نوجوان بیان کرد: شعر کودک برخلاف داستان کودک که به شکل خودجوش مسیر خود را طی کرد، به صورت خودجوش شکل نگرفت. پس از انقلاب مشروطه، نیاز متولیان مدارس و کودکستانها به تولید شعر برای دانشآموزان، باعث شکلگیری شعر کودک و تولید محتوا در این دوره شد. در این میان، رواج ترانههای عامیانه دوره مشروطه و گسترش کار ترجمه تاثیر بسزایی داشتند.
این نویسنده خاطرنشان کرد: در این دوره شعر نوجوان وجود نداشت، چرا که اصولا مفهوم نوجوانی در این دوره هنوز شکل نگرفته بود و مخاطبان به دو گروه بزرگسالان و کودکان تقسیم میشدند. گاه شعر برخی از شاعران بزرگسال که از نظر زبانی و محتوایی اشعارشان برای نوجوانان قابل فهم بود، مثل پروین اعتصامی در حوزه شعر نوجوان مورد توجه قرار میگرفت.
این پژوهشگر افزود: پیشرفت علم روانشناسی و آشنایی با دیدگاههای کسانی چون ژان پیاژه و نیز دومین سمینار ملی ادبیات کودک شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۶ که بخش مهمی از آن مختص شعر کودک با سخنرانی عباس یمینی شریف بود، زمینه توجه به شعر نوجوان را فراهم کرد. در دهههای ۴۰ و ۵۰ افرادی مثل محمود کیانوش به صورت جدی وارد حوزه شعر کودک و نوجوان شدند. کیانوش تحت تأثیر نظریه رشد پیاژه و ادبیات ترجمه، نخستین شاعری است که به طور جدی سراغ شعر نوجوان رفت و اولین کتاب شعر نوجوان را با عنوان «آفتاب خانه ما» منتشر کرد. نکته قابل توجه در مورد شعر کودک در ایران، پشتوانه پژوهشی آن، قبل از رواج و گسترش آن در بین شاعران کودک است. دو کتاب «نیم قرن در باغ شعر کودکان» از عباس یمینی شریف و «شعر کودک ایران» از محمود کیانوش در زمانی منتشر شدند که شاعران کودک بسیار انگشتشمار بودند.
امینی گفت: در دهه ۶۰ به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعیای که در جامعه رخ داد، نیاز بود تا آموزش و پرورش و نهادهایی مثل وزارت ارشاد و غیره توجه ویژهای به جمعیت نوجوان داشته باشند؛ نسلی که در آن زمان به لحاظ کمیت، طیف وسیعی از جمعیت کشور را شامل میشد. بنابراین به شعر نوجوان توجه بیشتری شد و شاعرانی چون جعفر ابراهیمی، محمدکاظم مزینانی، وحید نیکخواه آزاد، جواد محقق، قیصر امینپور، افشین علاء و ...پای کار آمدند. این شاعران متناسب با نیاز نوجوان آن روز شعر میسرودند؛ اگرچه هنوز اشعار آنان بین شعر نوجوان و شعر کودک یا بزگسال معلق بود.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد: از دهه ۷۰ شعر نوجوان رشد و جایگاه خود را پیدا میکند. در این دوره کتابهای شعر نوجوان از نظر ظاهری هم به ثبات میرسند و فونت و قطع آنها برای مخاطب تعریف مشخصی مییابد، اگرچه هنوز نوسانهایی هست و گاه شعر نوجوانان، با تصاویر و قطع کتاب کودک منتشر میشود. از شاعران شاخص شعر نوجوان در این دهه، میتوان از بیوک ملکی، افسانه شعباننژاد، افشین علاء، عرفان نظرآهاری، شاهین رهنما، آتوسا صالحی و محمدکاظم مزینانی نام برد.
امینی یادآور شد: در دهه ۸۰ تعداد شاعران نوجوان بیشتر و آثار آنان متنوعتر شد. ظهور شاعران توانمند در این دهه، کتابهای شعر نوجوان را از نظر مضمون، قطع و زبان با تنوع قابل توجهی همراه کرد. در این دوره بسیاری از شاعران شعر کودک نیز، برای محک زدن خود وارد حوزه شعر نوجوان میشوند. بیشتر شاعران این دهه موفقند و تا سالهای بعد هم میمانند. از چهرههای شاخص این دوره علاوه بر شاعران دهه ۷۰، میتوان از مهدیه نظری، عباس تربن، حسین تولایی، مهدی مردانی، انسیه موسویان، غلامرضا بکتاش، علی باباجانی، کمال شفیعی و ... نام برد.
این شاعر با تاکید بر اینکه این روند در دهه ۹۰ هم ادامه یافت، گفت: با این تفاوت که از اواخر این دهه، این رشد کمرنگ میشود و ما با کتاب شعر نوجوان کمتری روبهرو هستیم و توجه ناشران به چاپ و کیفیت این نوع ادبی کمتر میشود.
افسون امینی در جمعبندی صحبتهایش گفت: از نظر من مخاطب شعر کودک عام است، اما مخاطب شعر نوجوان خاص. کتابهای شعر کودک از سوی والدین در هر سطح و طبقهای برای سرگرمی و آموزش کودکان خریداری میشوند؛ اما شعر نوجوان باید توسط نوجوان علاقهمند به شعر خریداری شود. نوجوانی کتاب شعر میخرد که خودش اهل شعر و ادبیات باشد. بنابراین شعر نوجوان از سوی ناشران با اقبال مواجه نیست. از سوی دیگر، آشنایی ما با شعر نوجوان در سطح جهانی کمرنگ است. تنها تعداد کمی از مترجمان مثل رضی هیرمندی و مهدی مرادی به سراغ ترجمه شعر نوجوان رفتهاند. در سطح جهانی نیز جوایز ادبیات کودک و نوجوان بیشتر معطوف به آثار کودکانه است تا آثار نوجوان.
در گزارش روابط عمومی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان از این نشست آمده است: افسون امینی که ۱۶۰ شعر از ۱۶ شاعر نوجوانان را گردآوری کرده و به چاپ سپرده است، در آغاز سخنرانی خود از محمد هادی محمدی و زهره قائینی به خاطر تالیف مجموعه تاریخ ادبیات کودکان ایران که از منابع ارزشمند مرجع در این حوزه است، سپاسگزاری کرد.
در ادامه این نشست، حسین تولایی شاعر و پژوهشگر با تاکید بر اینکه در دهه ۸۰ شعر نوجوان در اوج خود بود و چهرههای تازه و جوان در این دوران درخشیدند، تاکید کرد: این روند رو به رشد از نیمه دوم دهه ۹۰ سیر
نزولی به خود گرفت. به گونهای که در سالهای اخیر، چهرههای جوان و موفق در این زمینه کمتر دیده میشوند و شعر نوجوان هنوز با نامهای شاعران پیشکسوت و شاعران اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ به راه خود ادامه میدهد. از نظر این کارشناس، از دلایل مهم این مشکل، کمرنگشدن نشریات تخصصی نوجوانان، تعطیلشدن جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان و البته افزایش جشنوارههای مناسبتی است.
این پژوهشگر ادبی تصریح کرد: قطعاً یکی از دلایل اوجگیری شعر نوجوان در دهه ۸۰ حضور نشریات حرفهای و موفقی مثل سروش نوجوان، آفتابگردان و نشریه دوچرخه بوده است. این نشریات در آن زمان جریانساز بودند و توانستند حرکتی را در جامعه ایجاد کنند و افرادی مثل آتوسا صالحی، عرفان نظرآهاری، مهدیه نظری، عباسعلی سپاهی یونسی، انسیه موسویان، مهدی مردانی، عباس تربن، مهدی مرادی، فاصل ترکمن، کبری بابایی و ... را به جامعه ادبی تحویل دهند. با تعطیلشدن این نشریات، شعر نوجوان هم جایگاه ویژه خودش را کمکم در بین ناشران از دست داد و چاپ کتاب شعر نوجوان هم با چالش جدی مواجه شد. در حالی که نشریات کودک و نوجوان بیش از کتابهای این رده سنی میتواند در علاقهمندی این گروه سنی به حوزههای فرهنگی موثر باشد.
او با طرح این سوال که چرا شعر نوجوان امروز با مخاطب مواجه نیست؟ گفت: شعر نوجوان در میان نوجوانانی مخاطب دارد که دغدغه شعری داشته باشند؛ یعنی مخاطبان تخصصی. تعداد این افراد به گواه تعداد نوجوانان شاعر عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سراسر کشور، دانشآموزان شرکتکننده در مسابقات سراسری فرهنگی و هنری در رشته شعر وزارتخانه آموزش و پرورش، شاعران نوجوان مرتبط با نشریاتی مثل دوچرخه، افتابگردان و.... کم نیست. مضاف بر اینکه حتی اگر هم این تعداد کم باشد، جامعه موظف است برای آنها خوراک لازم را تهیه کند.
این شاعر سپس به تشریح پژوهش خود در نشریه دوچرخه در فاصله زمانی ۱۳۹۵ تا پایان ۱۳۹۹ پرداخت و گفت: بر اساس این پژوهش، در ۲۲۶ شماره منتشرشده نشریه دوچرخه، در بازه زمانی یادشده، ۷۱۵ شعر از ۱۶۸ نوجوان شاعر و علاقهمند به شعر بر اساس نظریه ارتباطی ربکا نای مورد بررسی قرار گرفت و اشعار نوجوانان در حوزه ارتباطی به چهار دسته تعامل با خود، تعامل با خدا، تعامل با دیگری و تعامل با محیط تقسیم شدند. بر اساس یافتههای این پژوهش در فاصله زمانی مذکور بر اساس هسته مرکزی شعر نوجوانان، تعامل با دیگری با ۶۰ درصد فراوانی، بیشترین مضمون شعری نوجوانان را به خود اختصاص میداد و پس از آن تعامل با محیط با ۲۳ درصد، تعامل با خود با ۱۴ درصد و تعامل با خدا با ۳ درصد به ترتیب، بیشترین فراوانیها را دربرمیگرفتند.
حسین تولایی تاکید کرد: در زمینه تعامل با دیگری، عاشقانهها با فراوانی مطلق ۳۹۸ شعر، بیشترین درصد تعامل با دیگری را شامل میشدند؛ یعنی چیزی حدود ۵۵ درصد. این در حالی است که پروژه شعر عاشقانه نوجوان که در یکی از موسسات انتشاراتی دنبال میشد و بنا بود با همت گروهی از شاعران حوزه نوجوانان منتشر شود، با تغییر مدیریت آن انتشارات متوقف شد و ناشران دیگر هم از چاپ آن استقبال نکردند.
این پژوهش با عنوان «نشریات کودک و نوجوان به مثابه راهنمایی برای مخاطب شناسی؛ مورد مطالعه نشریه دوچرخه» سال گذشته در گاهنامه نقد کتاب کودک و نوجوان منتشر شده است.
انسیه موسویان دبیری این نشست دوساعته را بر عهده داشت.
انتهای پیام